پرنیای قشنگم در بدو تولد
اين عكس هفته اوله بدنيا اومدنته دوم يا سومين روز روي بالشتي كه شكل كفشدوزك بود روزاي اول كمي زردي داشتي اما خيلي بالا نبود. من يه ماهي خونه مادرجون بودم هم درد داشتم هم اينكه هوا خيلي سرد بود و خونه ما خيلي گرم نميشد و مناسب نبود.
حسه قشنگيه وقتي كنارم خواب مي رفتي و معصومو آروم و ناز وقتي با صداي گريه ات از خواب بيدار ميشدم يا وقتي مي ديدم كنارمي حسه خوب و قشنگي بهم دست ميداد. پرنياي مامان اكثر اوقات چشمات بسته بود و يا خواب بودي. چند تا عكسو هادي جون با گوشيش وقتي چشاتو باز كردي ازت انداخته فدات شم.
از بس ناخنات تيز بود همش صورتتو زخم ميكردي و دستكش هم تو دستت بند نميشد. واسه همين يه چند باري ناخوناتو چيدم. تو اين عكس دستكش دستت كردم ببين چقد ناز شدي، شدي عينه جوجه ها. خيلي صبر كردم تا بخندي و ازت عكس بندازم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی